من سائل کـــوی تـــو ام یک عمر اقا
در حسرت روی تو ام یک عمر اقا
یک لحظه عِطرَت بر مشامم میهمان شد
درمانده ی بوی توام یک عمر اقا
من حُرَِِِّم و سر را ز خجلت زیر بردم
شرمنده ی خـــوی تو ام یک عمر اقا
در های قلبت را به رویم میگشایی؟
من عازم ســـوی تو ام یک عمر اقا
(همره)
یا مهـــدی ... ادرکــــنی...
اقــــاجان...
از دل خونت خبر دارم...این روزهـــــــا...
غریبـــــی زینـــب بالای قتله گاه...بس نبود...
نمیخواهم قصه ی قتــــله گاه را بگویم...دلت را خونــــتر کنم...
امـــــــا.........
ببین با زینـــبت چه کردند...؟
ببین باحـــــــرمش چه کردند؟.....
یامـــهــــــدی....
حرف دل مـــن فقط یک بیت است...
گفتی به عموی خود ارادت داری.... اینبار قسم....به دست عبــــــاس....بیــــــــــا
یامهدی
در یکی از سخنرانی هایش،در مقر انرژی اتمی اهواز،گفت:(بچه ها...من گاهی نیمه شبها می ایم
به شما سر بزنم میبینم که نماز شب خوان ها بسیار اندکند!)
بعد سرش را با تاسف تکان داد و گفت:(چرا کسی که اسم خودش را گذاشته سرباز امام زمان(عج) ،
اینقدر باید نسبت به نماز شب بی تفاوت باشد...)
"همرزم شهید زین الدین"
(اقا جان...میدانیم...بی وفاییم،باز هم برایمان دعا کن...
باز هم بگو از زبان ما(الهی...العفو...)،میدانیم...هیچ شباهتی به شهدا نداریم...
اصلا دنیای ما کجا و دنیای انها کجا؟
دعا کن ادم شویم...ما انسان نیستیم،چون انسانیت نمیکنیم!
همه ی تمرکزمان روی چیز هاییست که با انهااز تو دور و دور تر میشویم...نگذار راه را گم کنیم ،دعا کن...ادم...شویم!
خداکند که مرا با صفا کنی اقا ز قید و بند زمانه جدا کنی اقا
دعای ما به در بسته میخورد ای کاش خودت برای ظهورت دعا کنی اقا
اینجا قدمگاه شهیدان خدائیست
جای وصال لاله های کربلائیست
فریاد هل من ناصر اقا بیاید
خون دادن اینجا رسم مردان فدائیست
فانوس شب در اسمان صاف و یکرنگ
تنها رفیق ناله های انقطائیست
ما عاشقیم و عشقمان یک فرق دارد
ما اهنیم و جذبمان اهن ربائیست
هر کس به اشکش خاک اینجارا وضو داد
هر دم دلش با یادیارانش هوائیست
اینجا هوای عاشقی یک جور دیگر
گویی که دراین عشق ها نیت خدائیست
