جمعه 11/12/91

بسم الله الرحمن الرحیم

کجایی اسلام واقعی...!

چند روزیه که احساس میکنم وضع داره بد میشه فقط وفقط امیدم به خداست و امید وارم که خودش دوباره نجاتم بده...

به یه چیز جدید رسیدم:دیدی مردم هر جا میشینن از جدایی میگن؟اوووه...!اس ام اسای تنهایی دختر و پسر ها که فراوونه...! همش مینالن از جدایی!

من میخوام بگم اقا جان اصلا سرنوشت نمیخواسته شمارو به هم برسونه.چرا؟ چون سرنوشت رو خدا تعیین میکنه و خدا هیچ وقت چیزی که ما رو ازش منع کرده سرنوشت ما قرار نمیده...!

من میخوام بگم بابا!انقد نگین آخ چه سخته درد جدایی.وای قلبم بی توشکست و ...

اووووه!تا دلت بخواد از این حرفای مسخره!

شاعر میگه:

خودم کردم که لعنت بر خودم باد...

عجب شعری گفته ...

اصلا زمان حال جامعه ماست.امام علی فرمودند:"نروید از راهی که روندگان آن بیشمارند".چرا؟چون خدا گفته"اکثرهم لا یعقلون".

مردم الان حال و حوصله فکر کردن ندارن که بیان بشینن ببینن کدوم را درسته و کدوم راه درست تر!همه نگاه میکنن ببینن کدوم راه جذاب تره یا به قول خودمون گفتنی:"حالش بیشتره!"

پس جامعه ما باید به فکر راهی باشه تا راحت و بدون تعصب یه سری چیزا رو به مردم بفهمونه که مردم بهش جذب بشن.

آی اسلام واقعی کجایی که مردیم از بس حرف دروغ از زبون راهت کردن تو مخ بیچاره ما...

ایشالا وقتی آقام صاحب الزمان ظهور کنن همه چی عالی میشه...

فقط امیدوارم زمان حالمون مثل این شعر نشه که میگه:"آمدی جانم به قربانت ولی...

بازم مینویسم

یا حق





برچسب ها : یادداشت های من  ,