اقــــاجان...

از دل خونت خبر دارم...این روزهـــــــا...

غریبـــــی زینـــب بالای قتله گاه...بس نبود...

نمیخواهم قصه ی قتــــله گاه را بگویم...دلت را خونــــتر کنم...

امـــــــا.........

ببین با زینـــبت چه کردند...؟

ببین باحـــــــرمش چه کردند؟.....

یامـــهــــــدی....

حرف دل مـــن فقط یک بیت است...

گفتی به عموی خود ارادت داری....           اینبار قسم....به دست عبــــــاس....بیــــــــــا

یامهدی