بار ها دیده بودم که کنار خیابان می ایستد و برای تاکسی هادست تکان میدهد.
این ماشین ها هم گاهی پیش پایش ترمز میکردند و گاه نه.
یادم نمیرود که یکروز داشتم نگاهش میکردم که برای یک تاکسی دست بلند کرد.
تاکسی بی اعتنا از کنارش گذشت.
دلم به درد امد...با خودم گفتم:((چرا از ماشین سپاه استفاده نمیکند؟))
و صدای او بود که در گوشم پیچید:((بیت المال است!...))
" همرزم شهید زین الدین"