اینبار آقا...مجنون وار به امید نظرت نشسته ام...

نمیدانم چرا اینروز ها اینقدر دلم به یاد حرمت هوایی میشود...

عشق تو...دل هر مجنونی را به زنجیر میکشد...

ولی...

زندانی بودن به عشق تو...تمام معنی آزادی ست

و بردگی کردن برای تو از هزار تاج و تخت پادشاهی سر تر است

دعایم کن

نگاهم کن

و...

صدایم کن ...

که دلم برای صداکردن های مهربانت لک زده است...