نوح دوران را بده فرمان که کشتی اورد
ما که در طوفان دنیا جان خود را باختیم
قطره ای کوثر به جان و روحمان را ارزوست
با گناهان اتش فردای خود را ساختیم
روحمان در گیر و دار زندگی گم گشته است
ما خود از عرش خدا خود را به فرش انداختیم
حال امروز تمام فرشیان اینست و بس
چشم ها مست گل فرش و به رویش تاختیم
فرش دنیا اتش داغی بود بر جان ما
تار و پود فرش را ما با گناهان بافتیم
(( همره ))